elay- beygzadehelay- beygzadeh، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

شیرینی زندگیمون ella

نفس زندگیمون ella .nelin

مسافرت تهران شهریور۹۴

این پست همه برای عکسای تهرانه رفته بودیم چند روز خونه جاریم و فامیلای همسر و دوست همسرم ..عزیزم دخترم مینویسم برات تابزرگ شدی لحظه به لحظه خاطرات ثبت شده ات رو بخونی و ببینی اینجا تازه رسیدیم تهران شب قبل از شام هست تو و محمد علی پسر عموت مشغول بازی هستین .این پسر عمرت بعد از ۲۴ سال به دنیا اومده و واقعن پدر و مادرشون صبور بودن اینجا رفتیم تالار طلاییه تهران برای ناهار دیگه روم نشد از غذاها عکس بندازم دیگه بقیه نمیدونن که تو وبلاگ داری و من از همه چی عکس میگیرم خخخه بعد از ناهار هم رفتیم اوشان فشم تهران و اینجا برای خوردن چایی و عصرونه رفتیم  اینم چای با مخلفات واقعن چسبید چون...
28 مهر 1394

مسافرت شمال و تهران

قرار بود بریم اول بندر انزلی و بعد رامسر و جواهر ده و بعد تهران و اخر سر هم همدان ویلای عموت که همه رو رفتیم فقطهمدان نتونستیم بریم چون مادر زن عموت شبی که ما رسیدیم تهران حالش بد شده بود قلبش مریض بود دیگه بعد از ۴ روز که تهران بودیم و سه روزم میخواستیم بریم ویلای همدان دیگه برنامه همدان حذف شد...و اما خاطرات مسافرتمون رو بر اساس تصویر میخوام توضیح بدم چون اصلا فرصت نوشتن پیدا نمیکنم...خیلی بهمون خوش گذشت مخصوصا شمال اینجا تازه رسیدیم تالش و توی جنگل اسالم هستیم داریم صبحانه میخوریم برای الی هم آب و عسل و آبلیمو درست کردم گذاشته بودم تو فریزر یخ زده بود داره اونو میخوره بعداز صبحانه صبحانه توی جنگل اسالم جاده ت...
6 مهر 1394

خاطرات شهریور ماه سری دوم

پیکنیک خارج از شهر دسر کاراملی با انواع میوه بلوز درستم ندا رو پوشیدی چون لباسات خیس شده بود با ماهان پسر ندا بازی میکردی خیست کرده بود تو هم لباس مامان اون رو پوشیدی تا لباست خشک بشه تو حیاط حوله جدیدت برای حموم شیرینی و دسر کلاس آشپزی ندا  رفته بودیم شاهگلی برای عصرونه داریم میریم موهاتو کوتاه کنیم اینجا موهات کوتاه شده خیلی هم خوشگل شده بهت میاد لوازم تحریر و دفترهای مدرسه ات ...امسال سال اول دبستان میری عزیزم خاگینه هویج و گل محمدی  انواع کباب با برنج ..سوپ خامه ای هم بود عکس یا...
4 مهر 1394

خاطرات تصویری مرداد و شهریور

فکر میکنم این پست خیلی طولانی باشه چون خیلی وقته آپ نشده از بس که وقت نمیشه  دختر گلم عکسای این پست رو میزارم تو وبلاگت و بعضیاشو توضیح میدم  اینجا تابستون گرم مردادماهه که ماه رمضونم هست رفتیم افطار پارک   اینجا داریم دوتایی میریم خونه خاله ات ماه رمضونم بود یکم بعد از عید ۹۴  تپل شدی دیگه باید مواظب خورد و خوراکت باشیم اینجا خوابیدی منم یواشکی عکس گرفتم خونه خودمونی این عکسات رو دوست دارم هر سه حالتشو گذاشتم خیلی ناز شدی اینجا از خوابم بیدار شدی یکم مظلومتر شدی موهاتو بلند کردی اگه مدرسه ها باز بشه حتما میبرم کوتاهشون...
29 شهريور 1394

روز دختر

روز دختر رو به دختر نازم تبریک میگم خدا هیچ خونه ای رو بدون دختر نکنه ... دوست دارم دختر عزیزم و تو رو تو دنیا با هیچ چی عوض نمیکنم  امیدوارم مادر لایقی برات باشم عزیزم.... ...
25 مرداد 1394

خاطرات تصویری خرداد و تیرماه۹۴

به خاطر اینکه وقت کم میارم  توضیح رو پایین عکسا میدم دختر عزیزم الی جان بعد از عید ۵ کیلو وزنت زیاد شده به خاطر همین گاهی سعی میکنم بهت هشدار بدم کلا دیگه نمیزارم دوماهه چیپس بخوری اگه به ۱=پستای قبلی وبلاگت نگاه کنی اکثر چیپس دستته..به خاطر همین تصمیم گرفتم کنسلش کنمچون هم ارزش غذایی نداره و هم چاق کننده هست ...به پدرتهم گفتم نوشابه نخره مگه اینکه بریم پیکنیک یا بیرون غذا بخوریم و اما عکسای این دوماه اینجا رفتیم ولیعصر مثل اکثر وقتا برات لباس بخریم چون تقدیبا جنسای خوب برای بچه ها اونجا بیشتر موجوده ...ولی به خاطر اینکه ۵ کیلو چاق شدی لباسایی که دوست دارم گاهی تنت نمیشه و من حرص میخورم و باید یکم بهت سخت...
7 مرداد 1394

خاطرات اردیبهشت و خرداد ۹۴

این روزها اکثرا عصرا میریم بیرون یا میریم خرید یا میریم پارک تا الی بازی کنه عصرا هم گاهی چایی و کیک و تنقلات وشیرینی میبریم و میریم میشینیم پارک من و بابای الی میحرفیم و الی هم بازی میکنه و گاهی هم الی رو میبریم شهر بازی تا بازی کنه .و یک بارم رفتیم پیکنیک که زیر عکسا توضیحشو میدم اینجا اومدیم پیکنیک داریم پیاده میشیم از ماشین تیپ دختر گلم رو نگاه توی هوای به این گرمی سویی شرت پوشیده   دارم سفره رو حاضر میکنم توی چادر برای ناهار جوجه کباب داشتیم منم مثل اکثر وقتا برنج با سالاد گذاشتم اینجا هم با یه دختر به اسم رونیا دوست شده بودی ...
21 خرداد 1394