elay- beygzadehelay- beygzadeh، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

شیرینی زندگیمون ella

نفس زندگیمون ella .nelin

عکسای جا مونده الی از شهریور تا دی 92

یه سری عکس جامونده بود که هر دفعه میخواستم بزارم تو وبلاگت یادم میرفت آخرش گلچین کردم و میزارم تو این پست  ...این پست عکساش مختلطه از شهریور تا اواخر دیماه هست تاریح این عکسات کاشت ناخن ...بچگی نکرده داره ادای دخترای قرطی رو در میاره         بقیه ادامه مطلب....   اینجا صندلی رو برد با اون مصیبت ویه 5 مین نشست روش وبه خاطر اون گریه گرد     رفته بودیم خونه همسایه خونه قبلیمون که الی با آیلی عکس گرفتن این گل سر برای منه برداشته زده به موهاش براش خیلی گندهست گفتم زیاد حرف نزن برداشته دهنشو چسب زده شهریور ماه هست ...
15 اسفند 1392

رفت وآمد من وسعیده جون مامان انیسا

روز شنبه سعیده جون اومد خونه ما و چند ساعتی کنار هم بودیم والی وآنیسا باهم بازی میکردن ولی دعواشون بیشتر بود سرو صداشون هم زیاد با هم تفاهم نداشتن خلاصه سعیده گفت تو هم خونه ما بیا ما هم بعد از سه روز رفتیم خونه سعیده جون خونمون خیلی نزدیکه ما منظریه  هستیم سعیده جون هم نزدیکای پاستور بود خونشون با ماشین سه دقیقه طول کشید رفتیم خونشون بچه ها با هم بازی میکردن من وسعیده هم داشتیم گپ میزدیم به سوسن هم گفتیم بیاد ولی یه جای دیگه رفته بود دیر شد دیگه نیومد...گفتیم دفعه بعد بازم قرار میزاریم و با هم جمع میشیم یه جا و بچه ها هم با هم بازی میکنن...بازم الی وانیسا تو خونه اونا بهتر از خونه ما بودن ولی آخر سر موقع برگشتن یواش یواش دیگه داشتن ...
6 بهمن 1392

عکسهای الی تو دوهفته اخیر ( بدون شرح) به روایت تصویر

    این پالتو رو دوهفته پیش برات خریدیم بابات هم خیلی خوش سلیقه هست وهرچیزی رو لایق تو نمیدونه دختر گلم همیشه برات بهترین ها رو میخره...خوش به حالت قدرشو بدون بعدفردای او روز رفتیم پارک منظریه و یه روز بعدشم رفتیم صبحانه خوردیم تو شاهگلی مردم هم به گربه ها غذا میدادن کلی کیف کردی ...البته این عکسا قبل از باریدن برفه تو شهرمون...تو این هفته با بابایی رفتین تو حیاط خونمون ادم برفی هم درت کردین اینم عکس آدم برفی مریض هم که بودی دیگه زیاد عکس نگرفتم ازت تا زود برگردی داخل خونه.... هروقت عکس میندازم مثل لاک پشتهای نیجا اینجوری میکنی دستت رو وبعد میگی مامان دارم لایک میکنم ... ...
26 آذر 1392

چشم انداز این هفته اواخر شهریور

اینم لباسات که پول داده بودیم از ترکیه برات بخرن دو سه تا شون جامونده خونه خاله وقتی رفتیم خونشون میارم این هفته خونه خال جونم رفته بودم خونشون نزدیکه 17 شهریور میشه خونشون دختر خاله من هم طبقه بالای خونه خاله من زندگی میکنه این سهتا بچه ماله اونه دخترا دوقلو هستن ولی اصلا شبیه هم نیستن یکی لاغره یکی چاقه لاغره گندمیه یکم پوستش تیره هست اونی که تپله پوستش سفیده پسرشه دوسال از اونا کوچیکتره اینم که الی جون منه...مثل همیشه ژست گرفته قرطی من اینجا هم نمایشگاه شاهگلیه که دوست بابا اونجا غرفه داره وتا جمعه غرفه ها دایره و5 شنبه یا جمعه بابک نهرین اونجا شب برنامه داره ...بابک هم همسر دوستم من میترا هست که یه زمانی با هم تاتر کار میکردیم...
11 مهر 1392

عکس الای در9 ماهگی

الای جونم چند روز پیش ناراحت بودی و ازم میخواستی که برای تو هم وبلاگ درست کنم عزیزم دیدوز برا ت درست کردم درسته کامل نیست ولی الان مامان نی نی های دیگه و خود نینی وبلاگی های دیگه میتونن تو رو ببینن  دختر گلم عسل مامان همش دوست داری رانندگی کنی                                                              &nbs...
10 مرداد 1392