الای هر روز خونه خاله ست
ناناش من همیشه به فکر گردش وتیپ زدنه عاشق اینه که هی لباس عوض کنه وبرقصه اکثر روراهم خونه خاله شیرینشه خلش چون تنهاست اکثرا میره پیشش الای جونی گاهی میاد به من سر میزنه اخه دیگه چی بگم خونه بند نمیشی هوایی شدی یه روز خونمونی یه روز خونه خاله !!! خاله جونت تو خونه مامانم اینا زندگی میکنه چون تنهاست وتو رو خیلی دوست داره میری تا تنها نباشه اخه دیگه مامان وبابایی ما نیستن خدابرده پیش خودش من بعد از تولد تو بد شانسی آوردم هر دو مریض شدن وفوت کردن مامان جونم سکته قلبی کرد باباجون هم سرطان پروستات داشت .مامان که فوت کرد اونم مریضیش بدتر شد وچند ماه بعد اونم فوت کرد عزیزم تو اونا رو ندیدی ولی اوتا تو رو دیدن ورفتن افسوس که بزرگشدنت رو ندیدن ...
نویسنده :
مامان ela
3:31