خاطرات عید و سیزده بدر
به خاطر اینکه زیاد وقت نمیشه همه چی رو کامل بنویسم روی عکسا توضیح میدم
الی کنار هفسین های شهر
الی کنار حوض خیابان فردوسی
اینجا هم رفتیم خونه خاله الی که تنها زندگی میکنه
روز دوم عید عید دینی خونه خاله
روز پنجم عید مادر شوهرم و پدر شوهرم و جاری جدیدم دعوت بودن برای ناهار
ناهار روز دوم عید خونه خواهرم که فقط من و الی موندیم برای ناهار بابایی برگشت خونه
خونه خاله شیرین رو به هم ریختی وضع خونه رو ببین
هفتسین لاله پارک
بعد رفتیم چایی خوردیم تو هم مثل همیشه چیپس خوردی
ا
۱۱ عید هم که لاله پارک بودیم بردمت شهر بازی
الی از این میکی موز خوشش اومده بود و رفت باهاش عکس انداخت و باهاشم دست داد
صبحانه من و شوهرم تو شاه گلی .اینجا الی نبود شب مونده بود خونه خواهرم
سیزده بدر و گریه های الی که میخواست بره خاک بازی که نذاشتم داره گریه میکنه
بساط خورنی و چایی سیزده بدر یادش بخیر
اینجا هم با یه دختر کوچلو دوست شدی اسمش الین بود دوتایی باهم بازی کردین منم خیالم راحت شد اینجا دارین نقاشی میکنین
اینم سوپ روی منقل که خواهرم سوپ رو اورده بود و ما هم جوجه کباب گذاشتیم
به به سوپ روی زغال چه میچسبه
بساط منقل شوهرم
اینجا هم غرفه دوست شوهرمه که خودش بدلیجات و چشم نظر درست میکنه
و الی نشسته اونجا ولی شاکیه که بره بازی کنه
فردای شیزده بدر رفتیم شاه گلی تا بریم غرفه دوست بابات
اینجا هم رفتیم ولیعصر
آیس پک خونگی خودم درستیدم بعدا هم شکلات تلخ و بستنی رو بهش اضافه کردم .اینم موز و اسمارتیز هست ریختم توش
اینجا هم رفتیم خونه خاله من هفته پیش و تو ناهار نخوردی خونه رفتی اونجا خوردی
اینجا هم رفتیم خونه خواهرم بارات هم چیپس خریدم معتاد .برای خودمم پفک
اینجا هم خاله چایی گذاشته و شروع کردیم گپ زدن و خوردن چیپس و پفک
این آخرین عکس هم مربوط به دیروزه ۲۶ فروردین توی پارک
بابات هم چستر فیلد درست کرد با چیپس قاطی کردیم کمی هم شیرینی و شکلات بردیم با چایی و اونجا خوردی وبعد هوا کمی سرد بود رفتیم یه دور هم با ماشین گشتیم ماست و بستنی خریدیم و برگشتیم خونه . تو اتاق تو سریال اصلا وازگچمم رو تماشا کردینم .این پست خیلی طولانی شد
یه ژست حجاب با روسری من