سالگرد آشنایی من وهمسرم
به مناسبت سالگرد آشناییمون که 21 اسفند بود همسرم برای ناهار روز سه شنبه جوجه کباب درست کرد منم برنج گذاشتم با سالاد البته وقت کم بود و نتونستم سالاد رو اونطوری که باید تزیین کنم ....عصر هم سهتایی رفتیم بیرون و از آبرسان کیک تولد خریدیم و از اونجا هم رفتیم لاله پارک یه ساعت گشتیم وبرای الای دو تیکه لباس خریدم از لاله پارک وبعد رفتیم برای شام طبقه اخر و از توسکا پیتزا گرفتیم و بعد از صرف شام برگشتیم خونه و یه سات بعد کیک رو بریدم وبه مناسبت این روز یه جشن کوچلو گرفتیم و خواستمی دخترکم بدونه که پدر ومادرش چقدر همیدگه رو دوست دارن واین روز با روزای دیگه فرق داره و روزیه که سرنوشت من وهمسرم به هم رقم خورد... به خاطر اینکه بعضی از فامیلا هم وبلاگ منو میبینن دیگه نمیتونم جزئیات آشناییمون رو بنویسم ...دختر گلم شاید تو یه پست کد دار نوشتم و تو بزرگ شدی میخونی ...خلاصه روز قشنگی بود و خیلی بهمون خوش گذشت...
این کلیپس ودومیله ها رو هم برای خودم والای جون درست کردم اوقات بیکاری درست میکنم و چون فقط دو نوع پارچه داشتم با این رنگا درست کردم....
21 اسفند سالگرد آشنایی من وهمسرم بود درست ده سال پیش یعنی 21 اسفند
من وهمسرم با هم آشنا شدیم و بعد از 8 ماه با هم در تاریخ 15 آبان 82 عقد کردیم
دوران دوستی من وهمسرم بهترین دوران زندگی من بود...
من تا زمانی که با همسرم آشنا نشده بودم عشق را نمیشناختم
اما از روزی که با بابای دخترک نازم آشنا شدم زندگی رنگ وبوی دیگری داشت
عین یک پر سبک بودم در این هشت ماهی که با بابات بودم زندگی جور دیگری بود
مردی بود که با ناز من بازی میکرد ویک حرف مرا دوتا نمیکرد
همسر عزیزم دوستت دارم و خواهم داشت تو تنها کسی هستی که در کنار
ناملایمات زندگی تنهایم نگذاشتی
بقیه در ادامه مطلب............
این کلیپس الای رو هم خودم درستیدم البته با گیره سایز کوچیک