elay- beygzadehelay- beygzadeh، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

شیرینی زندگیمون ella

نفس زندگیمون ella .nelin

حرفهای خودمونی وعکسهای باقی مونده از شهریور ومهرماه

1393/2/15 15:07
نویسنده : مامان ela
769 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی وقتا نمیدونم چرا بی دلیل گلوم خفه میشه نمیتونم نفس بکشم انگار یکی دستاشو گذاشته روی گلوم داره خفه ام میکنه ...یه پروپرانول که میخورم یکم بهتر میشه همین الان هم اینطوری شدم ویه قرص خوردم تا تونستم بشینم وتایپ کنم....

ا ز شنبه میرم باشگاه همین نزدیکای خونمون البته زیاد با رغبت نمیخواستم ولی وقتی به همسری گفتم برم باشگاه دیدم استقبال کرد و بیشتر از من الای جون مشتاقه که بریم ورزش...البته من قبل از به دنیا اومدن الای باشگاه میرفتم هم بدنسازی وهم تکواندو

تا حالا نمیدونم چرا رو نکرده بودم از سال 75 تا سال 81 میرفتم ورزش رزمی تکواندو وتا دان دو هم پیش رفتم تو مسابقات شرکت کردم وچند بار مقام آوردم و بعد از ازدواجم در سال 82سال 83 و84 دوباره رفتم همون تکواندو ...اندامم همیشه خیلی عالی بود وقدم هم بلند بود ولی الان یکم چاق شدم و میخوام دوباره به وزن ایده ال خودم برگردم ...

چون احساس خوبی دارم وقتی اندامم خوشگلتر میشه اعتماد به نفسم میره بالا... نمیدونم چرا ته دلم همیشه یه غم بزرگی هست که هیچوقت از بین نمیره خیلی دوست داشتم همه حرفای دلمو بنویسم ولی نمیشه چون بعدا" پشیمون میشم از اینکه همه دردامو به همه بگم چون خیلی هاتون شاید مشگلاتی دارین که شاید از مال من بزرگتره ولی به روتون نمیارین ...من دردم همیشه تنهایی هست وبی مهری آدمها خیلی دوست داشتم همه آدمای دنیا یه تکونی به خودشون میدادن وبیشتر به سمت مهربونی وخوبی حرکت میکردن نه بدی وخبیث بودن وموزی بودن وزاغ سیاه بقیه رو چوب زدن...

نمیدونم چرا احساس میکنم که کار بدی کردم بچه دار شدم من لیاقت ندبه خودم برسم چرا یه بچه هم آوردم و روحش  رو با ناراحتی هام وغمهام درگیر کردم ...

بزرگترین مشگل اینه که بدبین شدم وبه هیشکی اعتماد ندارم وبیشتر دوستای مجازیمو دوست دارم ..همش فکر میکنم آدما میخوان زیر پامو خالی کنن که زرتی بیفتم زمین...هستن کسانی که خوشحالی من روز مرگشونه و ناراحتی من عیدشون ...خدا رو شکر که از اینجور آدما دورشدم وهمسری هم اسرار نداره که من با اونا باشم البته خود همسری هم به من پیوسته وخودشم دوری میکنه ونمیره پیش اونایی که همیشه خواهان ناراحتی من هستن ...آخه اگه همسر آدم به آدم عشق بده .....گناه داره...چرا یه عده از خوشحالی آدم ناراحت میشن دردشون چیه؟ ...خمیازه

چند تا عکس جامونده از شهریور 92 میزارمش ادامه مطلب...اواسط شهریور بود که سر خاک رفته بودیم که بابای الا پیاده شد برای خریدفلفل وگوجه فرگی که من هم ازش عکس گرفتم و یه جاهم که کتاباشو گرفته داشتیم میرفتیم پارک تا الی هم بازی کنه وهم اونجا براش قصه بگم و بعد چند تا عکس هم که تو ماشین ازش گرفتم عینک آفتابی منو هم برداشته و دوتا عینک زده به چشمش نمیدونم چرا یادم رفت این عکسا رو شهریور بزارم ولی میزارم ادامه مطلب..چندتا براش هم کتاب داستان گرفتم که همه کتاباش رو پاره کردخه و قیچی کرده یدونه هم نمونده فقط عکساش مونده...

 

 

عاشق این خندیدنتم دخترنازم وقتی خیلی خوشحالی چشاتو میبندی ودهنت رو کشمیاری نازگلم

ا

اینجا هم اواخر مهرماه هست نشستیم تو بالکن خونمون مادر ودختر چایی میخوریم ونقاشی میکنیم

 

اینجا با رو سری های من خودشو پوشونده واماده شده بره برقصه

قرطی بازی تو خونشه از خودم به ارث برده بیچاره مادرم روز÷ی بیشتر 5 یا 6 بار لباس عوض میکردم وچرک وتمیز رو قاطی میکردم ودیگه مشخص نبود چرکا کدومه تمیزا کدومه الان هم الای با هام این کار رو میکنه ...هربلایی آوردیم سر مادرمون بچمون داره سر خودمون میارهسبز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامانی زهرا
30 دی 92 21:19
سلام عاطفه جون . کار خیلی خوبی کردی که میخوای بری باشگاه. شیطون ورزشکار بودی به ما نگفتی عکسها خیلی قشنگند ، دلم هوای تابستون کرد با این عکسا سعی کن کمتر قرص بخوری .، همونطور که خودت گفتی همه مشکل دارند و باید باهاشون کنار اومد. خدا خیلی دوستت داره که شوهرت درکت میکنه و همراهته ، قدرش رو بدون. دوستتون دارم هوارتااااااا
مامان ela
پاسخ
قربون مامانی زهرا بشم من ممنون عزیزم
الهه
30 دی 92 22:31
سلام عاطفه جان منو هم به عنوان یه بازدید کننده از سایت عروسک خوشگلت قبول میکنی همشهری؟ منم تبریزی هستم یک هفته تی میشه با وبلاگ شما و دختر گلت اشنا شدم خدا حفظش کنه غصه نخور جانم هر کسی یه دغدغه فکری داره خدا رو صدهزار مرتبه شکر که همسرتون با شماست خوش باش عزیزم
مامان ela
پاسخ
سلام عزیزم چرا که نه؟ متاهلی یا مجرد؟ اگه متاهلی بچه داری؟عزیزم در مورد خودت بنویس دوست داشتی از خودت برام بگو که کجای تبریزی و یکم از خودت بگو تا بیشتر آشناشیم میتونی برام خصوصی پی ام بدی...یا اگه تو فیس بوک هستی میتونی اسم پروفایلتو بگی تا اددت کنمخوشحالم از آشناییت
شيرين مامان شادلين
30 دی 92 23:05
سلامنم افرين كار خيلي خوبي كردي اكه شادلين يه ذره بزرك شه منم ميخوام برم هنوز دركير شلو غيهايي شادلينم هستم. اون بعضي ها كه ناراحتي ادمو ميبينند خوشحالند مريض هستند منم از اونا دارم ول كن به حال خودشون بيخيال اكه تونستي
مامان ela
پاسخ
ممنونم شیرین جون از همراهیت با من ...من الای رو هم میخوام ببرم باشگاه تا اونم اونجا ورزش کنه وسرش گرم بشه ...زودی بزرگ میشه تو هم میری عزیزم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 بهمن 92 2:19
خصوصی داری
مامان سویل
1 بهمن 92 9:18
وای چه دختر خوش اخلاقی داری عاطفه جون الهی من قوربونش برم عاطفه جان اگه باشگاه بری یه عالمه روحیت عوض میشه به نظر من بری بهتره
مامان ela
پاسخ
ممنون سوسن جان کاش میتونستی تو هم مییومدی باشگاه بچه رو هم میاوردی
رومینا
1 بهمن 92 13:05
عاطف جون نبینم غمتوووووو عکساتون هم مثل همیشه قشنگ بودن . سر فرصت میام برات یه عالمه حرف دارم الان رادوین نمیزاره بنویسم فعلا بایییییییییی
مامان ela
پاسخ
قربونت برم عزیزم دوست دارم به بچه برس
سالومه
1 بهمن 92 13:43
نمدونم نظرم اومد یا نه عاطی جون بیا اون یکی وبم
مامان ela
پاسخ
گيلدا
1 بهمن 92 14:49
سلام عزيزم.ماشاله ماشااله به اين دختر ناز و خوشگل.خيلي عكسهاي قشنگي بودند.عالي بودند.به نظرم حتما برو باشگاه.من دستگاه تخصصي مي رم.خيلي راضي هستم.شما نياز به يك تحول بزرگ داري.يه جورايي براي خودت هدفهاي بزرگ انتخاب كن و سعي كن بهش برسي.تو يه كتاب روانشناسي مي خوندم كه اونقدر هدفتون رو بزرگ انتخاب كنيد كه از فكر كردن بهش سرت منفجر بشه.برام اين جمله خيلي جالب بود.يه كتاب نوشته دبي فورد بود.برات بهترينها رو آرزومندم
مامان ela
پاسخ
قربونت برم من گیلدا جان باشه حرفاتو جدی میگیرم
رومینا
1 بهمن 92 21:57
عاطفه جون مشکلی که برات پیش اومده ناراجتی داره ولی نه به اندازه ایی که به این حال بیفتی . تو خوشبختی . چون همسر خوب و دختر سالم و نازی داری . من احساس مسکنم که همسرت هم هر کاری میکنه تا تو شاد باشی پس واقعا احساس خوشبختی کن . عمه های من بعد از فوت مادربزرگم همه ارث میراث رو زدن به اسم خودش تازه پدر بزرگم زنده بود مخش رو زدن که اسم پسرها نزن همه رو زد به اسم عمه هام . باور کن اوایلش ناراحت شدیم ولی الان احساس راحتی میکنیم میدونی چرا چون اونا گشنه هست هر چقدر هم داشته باشن باز هم حریصن . باور کن ما راحت تر هستیم . و رفت و امدمومن قطع کردیم . به نظرم اگه ادم با 4 تا ادم درست حسابی رفت و امد کنه بهتر از 10 تا فامیل هست . الان دوستای ما بیشتر دوست هستن . حداقل اگه بد بودن میزاریمشون کنار بدون حرص خوردن . همین کلاس هایی که میری خیلی یی خوبه . یوگا هم خیلی ارامش بخشه امتحانش بد نیستاااااااااااااااااا.
مامان ela
پاسخ
ممنونم از ابراز ات دوستانه ات گلم ..من یه زمانی چون اکواندو کار میکردم یوگا هم کار کردم ...واثعا" حق با توست هرکی که حریص باشه هیچوقت راضی نمیشه درست گفتی هرچی پاکتر وجدان راحتتر
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
1 بهمن 92 23:13
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﻭﭘﻒ ﻫﺮ ﺷﺐ ﭘﯿﺮ ﺯﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺖ ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ . ﺷﺒﯽ ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﺍﻥ ﺻﺪﺍ ﺭﻭ ﺿﺒﻂ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺢ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺒﻂ ﺷﺪﻩ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺮ ﺷﺐ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺷﺪ ..
مامان ela
پاسخ
خیلی باحال بود
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
1 بهمن 92 23:17
سلام عاطفه جونم خوبي عزيز دلم... الاهي فدات شم .... چقدر خوب كه ميخواي بري باشگاه و الآي جون رو هم ببري..... عكس ها عاليييي.... خواهر تمام ناملايمتي هاي اطرافيان رو قبول دارم .... اما به اين فكر كن كه همسر خوبي داري و دختر دست گل..... تمام بد ها رو به خوبي بودن اين دوتا گل تو زندگيت ببخش و فراموش كن خواهر
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
1 بهمن 92 23:24
عاطفه جون تو ماهي خواهرمي عزيزمييييي.... واي فكر كن خواهر تو پست قبلي ام كه راجع به أولين هاي اوايي بود...... برام كامنت گذاشتن كه چرا از شوهرت ننوشتي اخه مگه سيب زميني و هويج اول اوايي ربطي به همسر من داره خواهر؟؟؟!!!! به خدا ادم تو دنياي مجازي هم ميمونه وإلا ديگه حقيقي پيشكششون خواهر
مامان ela
پاسخ
مامان نگار
2 بهمن 92 9:05
عاطفه جون خیلی ها مثل تو و حتی بدتر از تو هستند اما صبور باش بالاخره روزهای غم هم تموم می شه و خانواده خودت اینقدر مساله برای فکر کرده پیدا می کنه که بقیه رو یادت می ره.همین که الای بره مدرسه فقط یکی رو می خواد که به .درساش برسه .بی خیال شو اگه شوهرت خوبه اگه بچه سالمی داری بقیه به درک .می خوان باشن یا نباشن مهم شما سه نفرید .خوبه که میری باشگاه ،شروع خوبیه.
مامان ela
پاسخ
قربونت برم من عزیزم دختر هاهت رو ببوس
بریسا
2 بهمن 92 20:55
سلام عاطی دختر خاله عزیزم
مامان علی (نازی)
2 بهمن 92 21:46
سلام عاطفه جون همیشه خوش باشین با دخملی و همسری
مامان ela
پاسخ
خیلی ممنون نازی جان
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
3 بهمن 92 11:24
آموخته ام که خدا عشق است و عشق تنها خداست آموخته ام که وقتی ناامید می شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار می کشددوباره به رحمت او امیدوار شوم آموخته ام اگر تا کنون به آنچه خواسته ام نرسیدم خدا برایم بهترش را در نظر گرفته است آموخته ام که زندگی دشوار است اما من از او سخت ترم.......
فرناز خاله آرسن جون
3 بهمن 92 19:35
عاطفه جون تصمصیم خوبی گرفتی ورزش به آدم انرژی میده خیلی خوبه خوشحال شدم جای تو عکسهای جا مونده هم عالی بودن مثل همیشه مخصوصا اون عکس اخری ها اون جمله رو هم ترسیدم منم مثل تو هستم روزی 5/6 بار لباس عوض میکنم و مامی همش شاکیه منم پس بچه دار بشم بچه ام به خودم میره
مامان ela
پاسخ
نی نی تو هم اینطوری میشه صبر کن
سعیده مامان آنیسا
3 بهمن 92 20:36
عزیزم بارها بهت گفتم بی خیال شو به خودت و شوهرت والای برس اینقدر حرفای عمگین نزن همه ما یه جورایی مشکل داریم تنها تو نیستی اینقدرخودتو ناراحت نکن خوب کردی رفتی باشگاه ثبت نام کردی بالاخره کدوم یکی رفتی؟ عکسا قشنگ بود مخصوصا بالکن من که عاشقه نشستن تو بالکنم مخصوصا که چایی و عصرونه هم باشه الای روببوس ایشالاه فرصت کردیم میریم استخر
مامان ela
پاسخ
سلام سعیده امروز زنگیدم نبودی 1 ظهر بود ممنونم از پیشنهاداتت
مامان آوا
4 بهمن 92 21:56
سلام عزیزم خوبی؟ ممنونم عزیزم که در غیاب من اومدی بهم سرزدی فدات شم گل نازم این چند وقت حال خوشی نداشتم گلم دوستت دارم چقد خوبه که اینقد از الای عزیزم عکس میگیری والله اگه من بتونم دوتا از این دختر عکس بگیریم شاهکار کردم میبوسمتون
مامان ela
پاسخ
نه بابا منم کلی عکس دارم تو دوربین وتوی سیستم ولی هنوز وقت نکردم کوچیک کنم وبزارم تو وبلاگممیدونم زیاد زمان بره
nice.design
5 بهمن 92 14:49
سلام عاطفه خانوم مامان الای عزیز بیاین اینجاhttp://nicedesign2.blogfa.com براتون عکس های الای رو طراحی کنم اگر راضی نبودید، هزینه ای پرداخت نکنید، چطوره؟موافقید؟
مامان نیایش
5 بهمن 92 19:37
من تازه به وبلاگتون سر زدم خدا الای رو براتون حفظ کنه الای به چه معنیه؟
مامان ela
پاسخ
مبارکه اومدو بهتون سر بزنم وبلاگتون بالا نمیاد نثف صفحه اول دیده میشه و هنگ کرده حتما یه مشکلی داره ممنونم از لطفتون معنی اسم دخترم یعنی ماهروی ایل ...زیبای طایفه
مامان سویل و اراز
5 بهمن 92 19:54
سلام عاطفه جونم خوبین ؟ اومدم رمز مطلب جدیدمو بهت بدم تا یکی دو روز کارامو روبراه کنم میام مفصل نظرات عقب موندمو برات بنویسم بفرما خصوصی
مامان ela
پاسخ
باشه گلم
مامان بهار،مهرنگار
5 بهمن 92 21:09
ای جون به دخترمون. آخه قرطی چرا برهنه. فدای این کارات.
مامان ela
پاسخ
بیکاری زده بود به کله اش به خاطر همین از این کارا میکنه
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
6 بهمن 92 0:47
دلم برای نگاه هایی که میدیدند تنگ شده است..... دلم برای برای گوش هایی که میشنیدند.......،برای لبهایی که میخندیدند تنگ شده است، دلم برای سرود سارها،........برای کلاغ ها تنگ شده است، برای ارزن های کپه شده روی سنگفرش که غذای یاکریم ها میشد، برای خرده های نان پشت پنجره،که گنجشکها را میهمان میکرد، دلم برای خودم تنگ شده است....
ن.
9 بهمن 92 3:03
دوست عزیزم من خیلی اتفاقی وب شما رو دیدم من عاشق بچه ها هستم خدا حفظش کنه خانومی خوشبحال خودت و دخترت عجب مامان و دختر خوبی چه لحظات خوشی رو که در اینده با هم تجربه میکنید پس نگرانیها رو بریز دور
مامان ela
پاسخ
قربونت بشم دوست عزیز حالا چرا ردپایی ازخودتون نذاشتید اگه که همشهری من بودید بیشتر مشتاق بودم باهاتون بیشتر اشنا بشم ...راست میگنا ولی گاهی یه سری غمها هستن که جلوی ادم رو برای خوشحالی سد میکنن سعی میکنم حرفتون رو جدی بگیرم وبا دخترم خوش باشم بازم تشریف بیارین و یه اسم انتخاب کنید تا بفهمم که اون شما هستید که برای من پی ام میدید میتونید پیام خصوصی بدید تا فقط خودم بخونم درمورد خودتون هم برام بگیدخوشحال شدم از اشناییتون
مامان آوا
11 بهمن 92 22:09
مامان دنیز
29 بهمن 92 1:47
سلام گلم من تازه با بلاگت آشنا شدم و داشتم مطالبتون رو میخوندم که اینجا کپ کردم آخه ماها یه جورایی دردامون یکیه،منم پدرمو از دست دادم و اونم تو یه تصادف تو مسیر مرند خیلی شوک شدم ...چون انتظار نداری پدری که حتی یه سرماخوردگی رو هم به سختی میگیره ..یهو با یه حادثه بزاره بره....خیلی سختم بود از سال 87 به اینور هنوز نتونستم فراموشش کنم درضمن منم مث خودت اهل ورزش بودم شنا والیبال کنگفو ووشو و....اصل کاری کاراته که مسابقاتشم کلی مقام اووردم منم مث شما بعد ازدواج کمتر و کمتر کردم آخه تو خرم آبادیم و سختمه ...یعنی یه جای خوب اینجاها گیرم نیومده سالنهای طرفهای خودمون کجا و اینجا کجا امیدوارم هر چه زودتر این پروژه پتروشیمی تموم شه و برگردیم هم هیکل به هم ریخته هم روحیه راستی با تبادل لینک چطوری همزبون
مامان ela
پاسخ
ممنون از همدردیت باشه تبادل لینک هم میکنیم عزیزم میام وبت اونجا برات مینویسم