elay- beygzadehelay- beygzadeh، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

شیرینی زندگیمون ella

نفس زندگیمون ella .nelin

عروسی عمووعاشورا وتاسوعا ومتفرقه های ابان

1393/9/4 15:50
نویسنده : مامان ela
2,019 بازدید
اشتراک گذاری

اواخر ماه مهر عروسی عموی الای جون بود رفتیم عروسی خندونک

بعد هفته ای سه بار هم میرفتیم برای خوردن چای و تنقلات و پیاده روی شاهگلی آرام

دختر قرطی من تو عروسی خیلی رقصیدی اونقدر خوشگل رقصیدی که بهم تبریک میگفتن گاهی هم شدید قرطیو سکسی رقصیدی که بد آموزی داشت ولی من خودم افتخار میکردم وکیف میکردم عمه ات بهم برگشت گفت واه واه بابا گوشمون رفت کم تعریفش کن گفتم دهتر تو نمتونه برقصه تقصیر من چیه اگه دختر تو اینجوری میرقصید شاید شما غش میکردی هنوز من خیلی بهترم که میتونم خودمو کنترل کنمزبان خلاصه دیگه کم آورد ما هم ادای عروسای خیلی حق به جانب دو رد آوردیم خخخخخهخندونک

عکسای مختلط رو تو این پست میزارم و عکسای سفره مهد کودک رو تو پست بعدی میزارم

 

و اما عکسای خوجل دختر نازم قربونش برم که دلم واسه

بچگیاش تنگ شدهو با کمک این وبلاگ راحت میتونم برم صفحات قبلی 

و عروسکمو دوباره ببینم و بفههم که چه خانمی شده واسه خودشمحبتبوس

 

و اما بریم سراغ عکسا...

اینجا رفتیم خونه خاله برگشتی منتظریم بابات بیاد دنبالمون

اینجا رفتیم آرایشگاه برای عروسی عموت

اینجا هم شبش قراره بریم بله برون

اینجا هم داریم میریم عقد عموت از اونجا هم بریم خونه عروس بعد از عقد هم بارون شدیدی میبارید

اینجا هم خونه عروسه که موقع شامه همه حاضرشدیم بریم برای شام هتل

اینجا هم هتله و منتظریم شام رو بیارن

این بشقاب میوه رو الی خودش تزیین کرده

اینجا رفته بودیم تربیت برای من مانتو بخریم

پاساژ تربیت

اینجا هم چیپس خریدیم هم پفک چیپسه مال تو بود پفکه مال من به من میگی بیا از هر دو بخوریم تو به من بده منم به تو ...چون ارزش غذایی ندارن کمتر میخریم ولی وقتی میخریم خوش به خالت میشه منو این همه خوشبختی محالهخندونک

اینجا  با آبرنگ نقاشی میکنی

سرخاک مامان و بابام ...بچه ام روزای جمعه پاتوقش اینجاستغمگین الی جونم فقط ۶۵ روز مامان جونش رو دید و ۷ ماه بابابزرگشو و این خیلی باعث تاسفه غمگین

سر خاک بابا بزرگ

خونه بابا بزرگ ...بابای باباییت

ژستای مخصوص الای جونی از پشت

اینجا باز پاساژ تربیت هستیم

ترشی امسال که با بابا جون دوتایی خورد کردیم وشستیم و قاطی کردیم و از خواهرم تلفنی پرسیدم تاچاشنیاشو چقدر بزنیم ؟ ۲۵  روز پیش گذاشتیم و حالا میخوریم خیلی هم عالی شده

موهای الی رو سنبلی بافتم

خمیر بازی ...البته یه سری تو مهد کودک داری یه سری هم تو خونه که به این وضع در آوردی وقاطیشون کردی رنگشون تیره تر شده

اینجا تازه از خواب ظهر پاشدی به خاطر اینکه مامانت هوس کوچه و خیابون کرده تو رو هم پوشوندم تا بریم بیرون چون حوصله ام عصرا تو خونه سر میره

اینجا هم روز تاسوعاست که رفتیم طرفهای زعفرانیه

اینجا هم ظهر عاشوراست

شمع روشن کردی تو لیوان

داریم میریم خونه خاله من

از وقتی وسایل پیلاتش خریدم تو هم رفتی توپت رو دادی بابات بادش کرد با ناسوز ولی بازم مال منو برمیداری شاپ شاپ بازی میکنی مال من بزرگه و خطرناکه روش میغلتی میترسم بخوری به جایی ضربه مغزی بشی خدای نکرده

همیشه جلوی اینه ای و با هر اهنگی لباس عوض میکنی وقرطی میرقصی مرکز رقصت هم باسنتهخندونک

یکی بستت نیست مال منو هم صاحاب شدی

اینجا پیاده رفتیم خونه خاله تا ۱۷ شهریور توپت وآیپدت رو بایه پفک گنده حمل میکنی خسته هم نمیشه لجباز بس گریه کردی و گفتی پالتوی دوسال پیشمو میخوام منم دیگه کوتاه اومدم ببین چقدرکوچیکه تنت پالتوی به اون خوشگلی رو نکردی تنت

اینجا هم رفتیم خرید رفاه بیشتر برای تو تنقلات گرفتیم

اینجا هم مثل بچگیات نشستی جلوی چرخ به زور جا میشی دیگه

تو اتاقت داری شام میخوری گفتی مامان بیا بریم بالا ارامش داشته باشیم بابا صدای تیوی رو خیلی باز کردهخطا

اینجا هم باز رفتیم شاهگلی برای گردش و خودرن چایی توی این شبای پاییزی

موهاتو درستیدم گفتی ازم عکس بگیر بزار وبلاگم

دیتت رو اینجوری کردی از عکسایی که تو فیسبوک میزارن یادگرفتی منم برام این حرکت توچان شده توفیسبوک همه اینجوری میکنن دیگه لوووس شده این حرکت

اینجا هم عصبانی شده از بس بهت گفتم اینجوری وایسا اینجوری نکن

اینجا هم رفتم تو وبلاگت خدا برکت بده ده نفر توش بودن

اینا رو هم با یونولیت و گواش کار کردم برای اتاقت البته تو مهد کودک هم برای مهدت از اینکارا کردم

بابات واسه تو رنگ انگشتی گرفته واسه من هم گواش 

تو روی کاغذ منم روی یونولیت کار میکردم

اینجا هم که خسته شدی خوابت برده عزیزم

چتد روز پیش هم گفتی پیتزا میخوام گفتیم بریم لاله پارک گفتی نه بریم هیلا ما هم دیگه تسلیم شدیم ما که شام نمیخوریم تو پیتزا خوردی البته سه تاش هم موند واسه من یکیشو هم بردی تو شاهگلی وقتی ما چایی با نون شیرمال میخوردیم خوردی عاشق پیتزایی کاش عاشق چیزایی که ارزش غذایی بالا دارن میشدی پیتزا فایده ای نداره گلم

باز یه عصر دیگه شاهگلی 

بقیه پیتزات که بازم دلت غش رفت و خوردی

اینم غذات که تزیین کردم با گوجه و خیارشور و زیتون و تن ماهی و برنج

من وبابات سبزی پلو خوردیم ولی تو برنج ساده دوست داری که فایده نداره سبزی پلو خاصیتش بیشتره

اینم غذای ظهرت جوجه کباب باباپز که هر دوهفته یه بار میپزه چون هر هفته بپزه ادم زده میشه

اینجا هم از حمومدر اومدی وخوجل شدی برات آبمیوه اوردم و تو داری نقاشی میکنی

آش رشته مخصوص تهران دستپخت مادر شوهرم که تازگیا باهام خیلی مهربون شده چون بابایی بزرگ شده تهرانه مادربزرگت بیشتر غذاهای اونجا رو میپزه مثل آش رشته دم باقالی ...فسنجوون ...حلیم و چیزای دیگه که الان یادم نیست...

اینجا هم خونه مادربزرگتیم موهاتو خوجل گردی داری با آیپدت بازی میکنیخندونک

عزیزم با اینکه خیلی سختمه بیام این همه عکس رو بزارم ک،چیکشون کنم توضیحشون بدم ولی به خاطر عشق تو و اینکه در آینده هم تو وهم من میتونیم اینجا سیر کنیم و بچه گیاتو ببینیم سعی میکنم بیام و اپدیتش کنم و با عشق اینکارو میکنم...محبت

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (14)

زهرا مامان ایلیا جون
5 آذر 93 1:42
سلام عزیزم خوبی من که چند وقت پیش بهت سر زدم و ازت پرسیدم کجا زندگی میکنید ..اما جواب ندادی الی نازم خوبه ؟؟ عکسها و خاطاتت و خوندم ..امیدوارم همسشه شاد باشین ..ترشی امسالتم مبارک باشه برو خصوصی
رویا
5 آذر 93 9:18
عزیزم فدای اون اداها وخوردن وژستاش بشم من...وای هوس ترشی کردم منم آخه هفته بیجار نژاشتیم معلومه که خیلی خوشمزه است...ایشالاه همیشه در کنار هم شاد وخوشبخت باشین گلم
مامان ela
پاسخ
نظر لطفته عزیزم ممنونم از اینکه بهمون سر میزنی ای جان خوب بیا ادرس بدم بیا خونمون یکمی هم ترشی ببر عزیزم تعارفم نمیکنم
رومینا
5 آذر 93 11:35
وای عزیزم اخ این دختر قرطی دل من و اب کرده نمیشه باید یه دختر هم بیارم . اینجوری واسم برقصه و ژست بگیره دلم ترشی خواست واییییییییییییییییییییییییییی. خوب به خواهر شوهری جواب دادی اااااااااااااااااااااااااااااا ای شیطون
مامان ela
پاسخ
اره گلم تو هم دختر بیار دختر یعنی این دیگه کاش نزدیک بودی میخوردی
شيرين
5 آذر 93 15:38
سلام عزیزم از دیدن عکسها لذت بردم ترشی امسا لتون مبارکه من پارسال اونقدر هوس کرده بودم که امسال ترشی گذاشتم خیلی خوشمزه شده بهبه عروسی داشتید انشآلله همیشه به عروسی و شادییییییی
مامان ela
پاسخ
نوش جونتون عزیزم ممنون به خاطر لطفی که داری
مامان نگار
6 آذر 93 8:53
مباركه عروسي خانم طلا .خانم هميشه خوش تيپ.خيلي دوست داريم .
مامان ela
پاسخ
نظرلطفته ممنئن عزیزم
بانو
6 آذر 93 15:52
سلام برای بچه ها قانون، قانون است! www.banoo.ir/post/1299 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
مامان هاجر(یوسف و یگانه )
7 آذر 93 15:56
سلام خوبین عاطفه جووون ، واقعا از دیدن عکساتون لذت بردم ،الی من ،فدات که همدم مامانی شدی عزیزم ،ماشاالله و هزار الله واکبر ،خصوصی داری عزیزم .
مامان هاجر(یوسف و یگانه )
8 آذر 93 7:48
عاطفه جووون پس زحمتی یه قیمت بگیر ،میخوام بدونم تا اینجا چقدر فرق داره .
مامان ela
پاسخ
باشه گلم اگه رفتم بیرون میپرسم
زهرا مامان ایلیا جون
10 آذر 93 6:30
مرررررررررسی گلم ..رفتم رمز رسید به دستت ؟؟!
بانو
10 آذر 93 13:21
سلام مادران معتاد اینترنتی www.banoo.ir/post/1281 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
مامان عاطفه
13 آذر 93 13:12
ماشالا چه دخمل ناز و بانمکی.....خداحفظش کنه خوشحال میشیم به ما هم سربزنید
مامان عاطفه
13 آذر 93 14:49
عزیزم با تبادل لینک موافقی؟؟
مامان ela
پاسخ
باشه گلم خوشحال میشم
زهرا مامان ایلیا جون
15 آذر 93 15:28
خصوصی
بانو
16 آذر 93 12:54
سلام مجموعه های آموزشی کودکان؛ فرصت یا تهدید www.banoo.ir/post/1358 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو