خاطرات نیمه دوم مرداد 93 و عکسای جا مونده از ماه رمضان
گاهی انچنان خسته میشوم که دوست دارم برق تمام دنیا قطع بشود و همه و همه چیز در سقوط مطلق غرق شود. چرا که گاهی هم روح و هم جسم آنچنان خسته میشود که هیچ چیز یارای آن را ندارد که آرام بخش باشد .ای کاش گاهی زندگی به ما چند روز مرخصی میداد تا روحمان شارژ شود .بعد دوباره زندگیمان را از جایی که مانده است از سر میگرفتیم !!! این روزها اکثرا به خاطر گرمی هوا میزیم پارک نزدیک خونمون... دو سه بار هم رفتیم شاهگلی و تربیت و این جمعه هم رفتیم با غ بابا بزرگ چون قرار بود دور خانه باغ رو سایبان بزارن تا وقتی بیرون باغ میشینیم آفتاب نیفته رومون و بتونیم بیرون خانه باغ غذا بخوریم و بخوابیم و بچه ها بازی کنن.... گاهی...
نویسنده :
مامان ela
22:46