خاطرات قبل از عید اسفند ماه
خاطرات اسفند ماه .توی اسفند ماه ما هم مثل همیشه توی تدارک کارای عید و سبزه درست کردن و هفتسین بودیم .دختر گلم از وقتی رفته مهدکودک خیلی شیطون شده دیگه کنترلش از دستم خارج شده. چون زیاد وقت نمیکنم توضیح رو زیر عکسا میدم
اینجا الی رو حاضر کردم بره مهد قبل از عید اواسط اسفند ماهه
اینجا هم رفتیم سه تایی پارک من و تو و بابات
اینجا الی جون تیپ زده داریم میریم خونه خاله من
اینجا بازار قدیمیه تبریزه
اینجا هم مثل خیلی از روزها دوتایی او اتاقت هستیم و سریال ترکه میبینیم
رفته بودیم بازار و فقط بابای شکموت و من خوردنی خریدیم قبل عید
چند تا هم دفتر نقاشی گرفتم تا دفترهای مهدت رو خراب نکنی و توی خونه با اینا مشغول بشی
اینجا هم رفتیم خونه سعیده جون .ببین خونه رو به چه وضعی انداختین
دارین بازی میکنین .بیچاره سعیده وضع خونشو ببین
اینجا هم خونه خاله ات رفتیم و بعد رفتیم لاله پارک
اینجا هم پاساز زیر زمینی ولیعصره
قبل عید باغ پدر بزرگ
سبزی پلویی که بابات تو باغ دم کرد خوردیم قبل عید
ته دیگ سیب زمینی باباپز .خیلی هم خوشمزه شده بود .اخه من اشپزی رو از بابات یاد گرفتم
اینجا هم آشپزخونه خونه باغه که خیلی باصفاست
اینجا هم باغه پدر بزرگته
اینم پیراشکی غذا که برات درستیدم
اینجا هم باز رفتیم ولیعصر برات لباس بگیرم
اینجا هم که الی گشنه اش بود بابایی بردمون پیتزا و چون بزرگ بود دوتایی خوردیم .
اینجا هم سالن همون پیتزا فروشیه
اینجا هم یه روز دیگه هست که رفتیم بستنی وحید برای شام .سالگرد ازدواجمون بود
اینجا هم سوش میخوری و غر میزنی که زود پیتزا رو بیارن
باز مثل همیشه مشغولی و از بس پیتزا دوست داری حواست نیست که ازت عکس گرفتم
اینک کیک سازدهمین سالگرد ازدواجمون
بقیه در پست بعدی